مانند سایر اشکال گفتار درمانی ، زوج درمانینیز با هدف تسکین پریشانی افراد و بهبود عملکرد آنها در حوزه مهم زندگی انجام میشود. اما بر خلاف سایر اشکال درمانی، معمولاً سه طرف در اتاق علاوه بر روان درمانگر وجود دارد. هر یک از شرکا در زوج وجود دارد و خود رابطه وجود دارد. در یک عمل بسیار پویا، زوج درمانگر به طور بی طرفانه نیازها و علایق هر سه را متعادل میکند.
به طور معمول، زوجها به دنبال درمان میروند، زیرا دیدگاههای متناقضی در مورد تجربیات یکسان دارند و یک یا هر دو طرف به شدت مضطرب هستند. غیرعادی نیست که یکی از طرفین بیشتر از دیگری به درمان بخواهد یا نسبت به آن امیدوارتر باشد.
در زوج درمانیچه اتفاقی میافتد؟
اغلب زوج درمانیبه طور مشترک انجام میشود، یعنی با حضور هر دو طرف در جلسات. دیدن یا تماس با یکی از اعضای زوج به طور جداگانه گاهاً ضروری است، اما تقریباً همیشه برای به دست آوردن اطلاعات مهم برای رابطه و با اجازه دیگری انجام میشود. گاهی اوقات یک فرد به دنبال مشاوره زوجین به عنوان راهی برای ایجاد تغییر در یک رابطه آشفته است، معمولاً به این دلیل که شریک زندگی آنها تمایلی به شرکت در درمان ندارد.
احتمالاً درمانگر سؤالات زیادی میپرسد، از جمله برخی در مورد خانواده اصلی هر یک از شریک زندگی و برخی که باورها یا دیدگاه فرد را به چالش میکشد. زوجدرمانگرها در اختلافات طرفی نمیگیرند، اما ممکن است رفتارهای فردی را که به مشکلات مفصلی کمک میکند، مطرح کنند. علم روابط کاملاً ثابت کرده است که هر دو طرف در اکثر مشکلات زوجین نقش دارند.
هدف درمان معمولاً نزدیک کردن شرکا به یکدیگر یا پایان دادن هوشمندانه یک شراکت است. در فرآیند حل معضلات، شرکا یاد میگیرند که برای شریک زندگی خود و خودشان شفقت داشته باشند، روشهایی را برای مدیریت سازنده احساسات منفی خود یاد میگیرند و احساساتی را که در ابتدا آنها را به سمت یکدیگر جذب میکرد، احیا میکنند.
بین جلسات، معمولاً از زوجها خواسته میشود که بینشها، رفتارها و مهارتهای حل مسئلهای را که در درمان به دست میآورند، در خانه تمرین کنند.
طیف وسیعی از رویکردها برای زوجهایی که دچار مشکل هستند
تعدادی رویکرد برای زوج درمانیوجود دارد که درجاتی از تستهای تجربی را پشت سر گذاشته اند. آنها ممکن است نظریههای مختلفی را در مورد رفتار رابطهای منعکس کنند، اما یک هدف دارند: بهبود عملکرد زوج و تبدیل روابط به منبعی از معنای عمیق و رضایت برای هر دو شریک. اکثر زوجدرمانگران در چندین روش آموزش دیدهاند و در صورت لزوم بهطور انعطافپذیری از تکنیکهای همه آنها استفاده میکنند. این موارد عبارتند از:
- روش گاتمن: روش درمانی که توسط روانشناسان جان گاتمن - که پیشگام روشهای اندازه گیری فرآیندهای تعامل بود - و همسرش جولی گاتمن ابداع شد، بر قدرت بسیار زیاد احساسات منفی برای آسیب رساندن به یک رابطه، اهمیت درخواستهای مکرر برای ارتباط یا پاسخ، نیاز حیاتی به ترمیم آسیب ناشی از از دست دادن آن پیشنهادات و ارزش درونی آنها تاکید میکند. شرکا میآموزند که چگونه محبت و احترام را به عنوان وسیلهای برای ایجاد صمیمیت ابراز کنند و "نقشههای عشق" را که منعکس کننده دنیای روانشناختی شریک زندگی خود است بسازند.
- درمان متمرکز بر هیجان، بازیابی پیوند فیزیکی و عاطفی زوج مضطرب را بهترین اهرم برای تغییر در رابطه میداند. درمانگر با تکیه بر نظریه دلبستگی ، شرکا را تشویق میکند تا به آنچه در خشم یا بیگانگی آنها نهفته است دسترسی پیدا کنند و بیان کنند. افشای آسیبپذیری به ابزاری قدرتمند برای تحریک پاسخگویی شریک تبدیل میشود. با برقراری تماس، زوجها منبعی تجدیدپذیر از آرامش متقابل دارند که به آنها امکان میدهد هر مشکلی را که با آن روبرو میشوند به طور مشترک حل کنند.
- رابطه درمانی Imago به عنوان موضوع آن "دریافت عشقی که میخواهید" است. هدف آن این است که شرکای خود را قادر سازد تا ایدهآل عشقی را که در اوایل زندگی از طریق دلبستگی به مراقبین ایجاد کردند، برآورده کنند. شرکا به نوبت گوش میدهند و صحبت میکنند. تکرار یا بازتاب آنچه دیگری میگوید برای نشان دادن درک. اعتبار بخشیدن به دیدگاه شریک زندگی خود؛ و به احساسات آنها ضربه میزنند.